English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9007 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
asking and ordering U درخواست و سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
indent U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
Other Matches
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
indenting U سفارش
indent U سفارش
enjoinment U سفارش
order U سفارش
reference U سفارش
indents U سفارش
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
commendation U سفارش تقدیر
ordering U سفارش دهی
trial order U سفارش ازمایشی
enjoins U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
order U سفارش دادن
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
engaged U سفارش شده
order U دستور سفارش
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
place an order U سفارش دادن
factory order U سفارش ساخت
order format U قالب سفارش
indent U سفارش دادن
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
purchase order U سفارش خرید
processing of the order U انجام سفارش
conditional order U سفارش مشروط
back order U سفارش معوق
outwork U سفارش به بیرون
blanket order U سفارش کلی
order for goods U سفارش کالا
letter of recommendation U سفارش نامه
modification order U سفارش اصلاحی
indents U سفارش دادن
send away for U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
order U دستور دادن سفارش
outwork U سفارش به خارج از شرکت
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
to book something U چیزی را سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
dispatch order U سفارش حمل سریع
order time U زمان سفارش کالا
order processing time U زمان انجام سفارش
order processing time U مدت انجام سفارش
lead time U زمان انجام سفارش
open indent U سفارش خرید باز
indenting U سفارش رسیده از خارج
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder U دوباره سفارش دادن
indents U سفارش رسیده از خارج
re order U سفارش دوم باره
custom made U سفارش داده شده
ordered U سفارش داده شده
custom-made U سفارش داده شده
reorder point U نقطه سفارش مجدد
indent U سفارش رسیده از خارج
engages U از پیش سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
order U سفارش دادن تنظیم کردن
order U سفارش دادن کالا یا جنس
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
claimed U درخواست
indenting U درخواست
claiming U درخواست
claim U درخواست
claims U درخواست
tender U درخواست
indent U درخواست
tendering U درخواست
tenderest U درخواست
indents U درخواست
tendered U درخواست
suited U درخواست
enquiry U درخواست
suit U درخواست
demands U درخواست
demanded U درخواست
imploration U درخواست
demand U درخواست
suits U درخواست
applications U درخواست
d. of a request U در درخواست
application U درخواست
postulate U درخواست
requisition U درخواست
appeals U درخواست
appealed U درخواست
appeal U درخواست
requisitions U درخواست
requisitioned U درخواست
requesting U درخواست
requisitioning U درخواست
supplication U درخواست
request U درخواست
requests U درخواست
requistion for money U درخواست
postulates U درخواست
postulated U درخواست
postulating U درخواست
solicitation U درخواست
requested U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
on call U بنا به درخواست
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
materials requisition U درخواست مواد
writ of subpoena U برگ درخواست
speak for <idiom> U درخواست کردن
toa for a job or position U درخواست کارکردن
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
request signal U علامت درخواست
purchase requisition U درخواست خرید
round robin U درخواست کتبی
to make an application [to apply] U درخواست کردن
requisition number U شماره درخواست
rrayer U درخواست التماس
at the request of U به خواهش [به درخواست]
pleader U درخواست دادن
supplicate U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
supervisor request U درخواست نافر
stock requisition U درخواست کالا
requisition line U خط درخواست اماد
request U درخواست می کنم
solicit U درخواست کردن
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
applying U درخواست دادن
applying U درخواست کردن
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
inquiries U اسستسفار درخواست
applicant U درخواست دهنده
applicant U درخواست کننده
applicants U درخواست دهنده
prays U درخواست کردن
praying U درخواست کردن
requested U درخواست می کنم
imploring U درخواست کردن از
requesting U درخواست می کنم
requests U درخواست می کنم
implores U درخواست کردن از
implored U درخواست کردن از
implore U درخواست کردن از
inquiry U اسستسفار درخواست
entreat U درخواست کردن
entreating U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
solicits U درخواست کردن
soliciting U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
0درخواست وقفه .شماره کانال درخواست وقفه،زمان سنج بلادرنگ چه عددی می باشد
0درخواست نمایندگی انحصاری برای ایران
0درخواست نمایندگی انحصاری برای ایران
0درخواست نمایندگی انحصاری برای ایران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com